جدول جو
جدول جو

معنی لاک و لوه - جستجوی لغت در جدول جو

لاک و لوه
لاوک و دیگ، به مجاز، همه ی ابزار آشپزخانه را گویند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لات و لوت
تصویر لات و لوت
آدم فقیر و بی چیز، بی سر و پا، ولگرد
فرهنگ فارسی عمید
(تُ)
لات و پات. رجوع به لات شود:
قومی همه مرد لات و لوتند
باد جبروت در بروتند.
خاقانی.
- لات و لوت و آسمان جل، سخت فقیر و بی چیز.
کلمه لوت همان روت قدیم و لخت متداول امروز است
لغت نامه دهخدا
(لَ کُ لَ / لُو شَ / شِ)
لب و لنج. لب و لوچه. لک و لوچه. لب و لوشه: باز لک و لوشه اش آویخته است، ناراضی می نماید
لغت نامه دهخدا
(لَ کُ لَ / لُو چَ / چِ)
لب و لنج. لک و لوشه. لب و لوچه. لب و لوشه
لغت نامه دهخدا
بسیار فقیر، سخت بی چیز، لات و لوت: قومی همه مرد لات و لوتند باد جبروت در بروتند (خاقانی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لک و لوشه
تصویر لک و لوشه
لب و لوچه لب و لنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لک و لوچه
تصویر لک و لوچه
لب و لوچه لب و لنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لات و لوت
تصویر لات و لوت
((تُ))
بی کار ه و فقیر
فرهنگ فارسی معین